شریعتی؛ راه یا بیراهه؟
نویسنده:
رضا علیجانی
درباره:
علی شریعتی
امتیاز دهید
مجموعه ی مقالاتی که در پیش روی شماست، مطالبی است که در طوی یک دهه، از سالهای آغازین تا سالهای پایانی دههی 70، توسط نگارنده تهیه شده است. موضوع مشترکی که این مقالات را به هم پیوند میزند، دکتر علی «شریعتی» به طور خاص، و «نوگرایی دینی»، به طور عام است.
این مقالات، در طول سالیان مختلف، در لابهلای برخی نشریات و کتابها، به چاپ رسیده است. امّا اینک، یکجا و در کنار هم، ارائه میشود. چرا که احتمالاً هم برای بسیاری از مخاطبان ـ بهویژه نسل نویی که در نیمهی دوم دههی 70 به صحنهی اندیشه و اجتماع آمده است ـ همهی آن نشریات در دسترس نیست و هم این که ارائهی آن مقالات به صورت یکجا و در کنار هم، تحلیل و تعمق و نقد آنها، و همچنین دیالوگ بین افکار، و احیاناً نسلها را آسانتر میسازد.
کتاب حاضر، از سه بخش تشکیل شده است. بخش اوّل، حاوی مقالاتی است که بیشتر، از منظر «امروز» به گذشته نگریسته و سعی کرده است در یک سفر درون پارادایمی، گفتار شریعتی و نوگرایی دینی را در استمرار خود، و در بستر نیازهای زمانهی نو و کنونی مورد توجه قرار دهد. دغدغهی مهم در این استمرار، تأکید بر آزادی و معنویت، در کنار برابری است؛ که یکی از گفتارهای غالب دهههای گذشته (بهویژه دههی 40، 50، و 60) را تشکیل میداده است. امّا شریعتی، از همان گاه، با طرح مثلث آرمانی، به یاد ماندگار «آزادی، برابری، عشق» (و به عبارتی: عرفان، برابری، آزادی) این سه افق پیش رو و دوردست را در کنار هم دیده است.
دغدغهی دیگر نگارنده در این «استمرار» و «احیاء»، تغییر «جایگاه مذهب» در جامعهی کنونی، نسبت به دهههای گذشته، و ضرورت لحاظ کردن این دگرگونی در پروژهی نوگرایی دینی است. نگارنده، این دغدغه را در شکلهای مختلف، در مقالاتش بازتابنده است. با تأکید به نیاز به یک رنسانس و نوزایی فکری و فرهنگی تا نوزایی مذهبی ایدئولوژیک، با طرح نیاز به یک ایدئولوژی ملی ـ مذهبی، تا یک اندیشه و مکتب غیر کاربردی و عام مذهبی و....
به هر حال، به نظر میرسد در پروژهی روشنفکری مذهبی، مذهب در حال تبدیل از یک پروژهی «اجتماعی» (و به طور دقیقتر: اجتماعی ـ انسانی) به یک پروژهی «انسانی» (و به طور دقیقتر: انسانی ـ اجتماعی) است. و البته، این به معنای «شخصی» شدن مذهب نیست. بلکه به معنای کلی، سادهسازی آن (به تعبیر اقبال) و نیز خروج برخی از روشنفکران مذهبی و هواداران و پیروان آنها از حالت «تکمنبعی» (و اتکای صرف به منابع مکتوب دینی) و استفاده از تمامی منابع معرفت، از جمله میراث اندیشه ی بشری در طول تاریخ میباشد. همانگونه که خود منابع دینی اوّلیه نیز طبیعت و تاریخ و عقل و دل و... را نیز به عنوان منابع معرفت، به مخاطبان خود معرفی میکنند.
...
بیشتر
این مقالات، در طول سالیان مختلف، در لابهلای برخی نشریات و کتابها، به چاپ رسیده است. امّا اینک، یکجا و در کنار هم، ارائه میشود. چرا که احتمالاً هم برای بسیاری از مخاطبان ـ بهویژه نسل نویی که در نیمهی دوم دههی 70 به صحنهی اندیشه و اجتماع آمده است ـ همهی آن نشریات در دسترس نیست و هم این که ارائهی آن مقالات به صورت یکجا و در کنار هم، تحلیل و تعمق و نقد آنها، و همچنین دیالوگ بین افکار، و احیاناً نسلها را آسانتر میسازد.
کتاب حاضر، از سه بخش تشکیل شده است. بخش اوّل، حاوی مقالاتی است که بیشتر، از منظر «امروز» به گذشته نگریسته و سعی کرده است در یک سفر درون پارادایمی، گفتار شریعتی و نوگرایی دینی را در استمرار خود، و در بستر نیازهای زمانهی نو و کنونی مورد توجه قرار دهد. دغدغهی مهم در این استمرار، تأکید بر آزادی و معنویت، در کنار برابری است؛ که یکی از گفتارهای غالب دهههای گذشته (بهویژه دههی 40، 50، و 60) را تشکیل میداده است. امّا شریعتی، از همان گاه، با طرح مثلث آرمانی، به یاد ماندگار «آزادی، برابری، عشق» (و به عبارتی: عرفان، برابری، آزادی) این سه افق پیش رو و دوردست را در کنار هم دیده است.
دغدغهی دیگر نگارنده در این «استمرار» و «احیاء»، تغییر «جایگاه مذهب» در جامعهی کنونی، نسبت به دهههای گذشته، و ضرورت لحاظ کردن این دگرگونی در پروژهی نوگرایی دینی است. نگارنده، این دغدغه را در شکلهای مختلف، در مقالاتش بازتابنده است. با تأکید به نیاز به یک رنسانس و نوزایی فکری و فرهنگی تا نوزایی مذهبی ایدئولوژیک، با طرح نیاز به یک ایدئولوژی ملی ـ مذهبی، تا یک اندیشه و مکتب غیر کاربردی و عام مذهبی و....
به هر حال، به نظر میرسد در پروژهی روشنفکری مذهبی، مذهب در حال تبدیل از یک پروژهی «اجتماعی» (و به طور دقیقتر: اجتماعی ـ انسانی) به یک پروژهی «انسانی» (و به طور دقیقتر: انسانی ـ اجتماعی) است. و البته، این به معنای «شخصی» شدن مذهب نیست. بلکه به معنای کلی، سادهسازی آن (به تعبیر اقبال) و نیز خروج برخی از روشنفکران مذهبی و هواداران و پیروان آنها از حالت «تکمنبعی» (و اتکای صرف به منابع مکتوب دینی) و استفاده از تمامی منابع معرفت، از جمله میراث اندیشه ی بشری در طول تاریخ میباشد. همانگونه که خود منابع دینی اوّلیه نیز طبیعت و تاریخ و عقل و دل و... را نیز به عنوان منابع معرفت، به مخاطبان خود معرفی میکنند.
...
آپلود شده توسط:
dedarsabz
1389/05/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شریعتی؛ راه یا بیراهه؟
باشد كه بالا بردن درك و فهممان در چهت پيشرفت خو دو جامعه تلاش نمائيم.